ماهی و دریا
جمعه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ
بارالها چه زندهام با تو مثل ماهی میان یک دریا
ای بزرگی که میشوی نزدیک تا که لمست کنند کوچکها
هر کجا بودهام تو آنجایی، هر کجا میروم تو میآیی
در مناجات ماهی و دریا، در سکوت خلوت صحرا
هر دمی با تبسم مادر، می نمودی مرا به خود آرام
دستهای تواَند دست پدر، تا حمایت کنند جانم را
لحظه هجرتم به میخانه، مبدا حیرت ملائک شد
خواندهام پای جام تو یارب! «چهارده غزل از تو، بی همتا»
دل من از شبی مسلمان شد که رخ یوسفت نمایان شد
چشم او دید و گفت: «اَسلَمنا» خال او دید و گفت: «آمَنّا»
در مناجات ماهی و دریا
من به نام تو می شوم آرام چون همیشه تو یاد من هستی
رحمتی کن که در دلم ماند ،یاد تو تا همیشه و هرجا
بارالها چه زندهام با تو مثل ماهی میان یک دریا
- ۹۴/۰۲/۲۵